شاید باورتون نشه
ولی تنها دلخوشی این روزای من ، خیارشوریه که مامانم درست کرده :-)
مامانم وقتی باردار بود و منم جنینی بیش نبودم مادرم ویارش سر خیارشور بود !
الانم من عاشق خیارشورم ...
تا 10 روز همه بیمارستان و درمانگاهم کنسل شد بلکه کرونا نگیریم :-/
این فک و فامیلهای ما کرونا که میگیرن خوب میشن تازه بعدش میگن ما هم فلان موقع مبتلا شدیم !!!!
دیشب متوجه شدم نصف فامیلهامون مبتلا شدن و خداروشکر خوب شدن فقط الان شوهر عمه ام بستریِ بیمارستان و عمه جانم هم قرنطینه تو خونه ... خدا به داد اون بچه 7 ماهشون برسه .
این شوهر عمه ام رو از همه شوهر عمههام بیشتر دوست دارم دلیلش هم شاید جوان بودنش هست ، خیلی زیاد با هم شوخی و بگو بخند داریم . من فقط با بودن همین یه نفر داشتن شوهر عمه خوب رو تجربه کردم و الا بقیه شوهر عمههامو غیر از یه سلام و احوال پرسی حرف مشترکی هرگز نداشتیم . ان شا الله که زودتر خوب بشه .
الان که فکر میکنم یکی از شوهر عمههامو سرجمع از اول عمرم تا حالا 10 بار بیشتر ندیدم :-/ چقدر 4 تا شوهرعمههام نقش خنثی و بی اثری تو زندگی من داشتن ، اما این آخریه یه تنه همشونو میارزه :-)