loading...

اینجانب ، صحرا !

به هوای دلم ...

بازدید : 423
جمعه 13 شهريور 1399 زمان : 5:36

امروز ظهر که از درمانگاه برگشتم مادرم خونه همسایمون بود منم رفتم پیششون ...

دختر همسایه با شوهرش دعواش شده ، شوهرش زده دست این دختر مظلوم رو شکونده و دستش رو اتل بسته بودن و قهر کرده بود و الان چند روزیه که خونه همسایمونه .

یه دختر 4 ساله داره به اسم پریناز ، خیلی بامزه اس .. سریع با من جور شد و میگفت با من بازی کن . خمیر بازی میزد رو بینیش میگفت ببین بینیمو عمل کردم :-))))

میوه که خوردیم مادرم بهم گفت پاشو بشقاب‌ها رو بشور ، دخترش که دستش شکسته بود نمیتونست کار کنه مادرم گفته زشته پاشو یه کم کمکش کار کن .

رفتم پای سینک دیدم پریناز سریع یه عسلی آورد گذاشت زیر پاش گفت منم میخوام باهات ظرف بشورم ! به زور اسکاج رو ازش گرفتم که من میشورم تو فقط بگو بعدی کدوم ظرفو بشورم اول گفت باشه بعد یه چند دقیقه موقع آبکشی هر ظرفی رو که آب میکشیدم اون باز ریکا می‌ریخت رو ظرف .... آمپرم رفت رو هزار از دست کارای این بچه :-))) هی میگفت تمیز می‌شورم ، تمیز می‌شورم ؟ :-/

یه لحظه بهش توجه کردم ، گفتم تو سینک رو بشور و شروع کردم از کار کردنش تعریف کردن که آفرین چقدر خوب سینک رو تمیز میشوری ، چقدر خانمی‌تو ، مرسی که بهم کمک میکنی و از این صحبتا

آنچنان این بچه ذوق می‌کرد ، آنچنان خوشحال بود از اینکه بابت کارش ازش تشکر می‌کردم که بعدش هی بهم میگفت تورو بیشتر از همه دوست دارم :-)))

با اینکه خیلی خرابکاری کرد و همه جا رو کف مالی کرد و کار من رو دو برابر کرد اما اون بچه بود و نیتش کمک به من بود ، نیتش قشنگ بود ، حسش پاک بود ، لذت میبرد از اینکه بابت کارش ازش تشکر می‌کردم و من شاید اگه اون لحظه‌‌‌ای که خیلی ازش عصبانی شدم باهاش بد برخورد می‌کردم تو ذوقش می‌خورد و روی رفتارهای بعدیش تاثیر میذاشت و اون حس خوب رو اون لحظه با من تجربه نمی‌کرد ...

اون لحظه که عسلی رو گذاشت و رفت روش که قدش به سینک برسه یاد بچگی‌های خودم افتادم که اون موقع منم صندلی میذاشتم و میرفتم روش و ظرف میشستم ... گاهی حتی یه کوه ظرف !

بچه‌ها نیاز به توجه دارند ، شخصیت همه ما از همون بچگی شکل میگیره .. یکی بهش بیشتر توجه شده و بزرگ که شده عقده توجه و تعریف نداره و یکی هم از همون بچگی تا خواسته یه کاری بکنه تو سرش زدن و سرکوبش کردن و الان که بزرگ شده اعتماد به نفس انجام هیچ کاری رو نداره .

خیلی از رفتارهای ما ، خصوصیات ما ، ویژگی‌های خوب و بد ما ، فوبیاهای ما بستگی به اتفاقات دوران کودکی و نوع رفتاری که با ما شده دارند ...

به نظرم دوران کودکی و نوع رفتاری که با کودک میشه خیلی تو آینده اش تاثیر میذاره و فوق العاده دوران حساسی هست .

سفر عاشقى پارت 20
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی